امینی و ارسنجانی به طور جدی در نظر داشتند برنامه اصلاحات ارضی جامعی را انجام دهند. آنها به دنبال تقسیم زمین میان دهقانان بودند. به طوری که می­بایستی بهای زمین را به صورت اقساط سالانه به مالکان بپردازند. روش اولیه­ی آنان در برآورد اراضی بر اساس مالیات­های پرداخت شده توسط مالکان بود. اصلاحات ارضی اولیه به منظور توزیع زمین میان اکثریت خانوارهای روستایی طرح شده بود، اما این ت در ابتدا برای کم کردن مخالفت مالکان تعدیل شد. این برنامه با مخالفت پیش­بینی شده مالکان و برخی رهبران مذهبی و در ابتدا شخص خود شاه همراه شد. اما پس از مدتی شاه خودش متولی آن گردید.

با رشد سریع قیمت نفت قدرت شاه بیشتر و بیشتر شد و دولت دیگر برای تولید به روستاها متکی نبود. مالکان نیز که قبلا گروهی قدرتمند محسوب می­شدند در زمره وابستگان شاه قرار گرفتند.

اگر تا قبل از این دوره مجموع مازاد کشاورزی منبع اصلی استقلال مالی و قدرت استبدادی دولت­های ایرانی بود. اکنون عواید نفت این وظیفه را برعهده دارد. با افزایش ثروت، دولت توانست زندگی و کار اجتماعی در روستاها را تحت سلطه ی استبدادی خود در آورد. از طرف دیگر؛ یک کشاورزی سنتی گسترده مایه شرمندگی و نشانه ی عقب ماندگی تصور می شد و دولت استبدادی به آخرین حد خود رسیده بود و می خواست دهقانان را نیز تحت سلطه خود درآورد و دیگر هیچ اشتیاقی به توسعه­ی بخش کشاورزی نداشت و با اشتیاقی تمام به دنبال ایجاد یک بخش کشاورزی مدرن کوچک بود تا اکثریت جامعه روستایی را به کارگزاران شهرنشین بدل کند (کاتوزیان، همان: ۳۰۶) و این افتخاری برای دولت ایران به حساب می­آمد.

عمل دیگری که شاه در ارتباط با اصلاحات ارضی انجام داد برپایی مجتمع عظیم کشاورزی سرمایه­داری بود. شرکت­های سهامی­ای با سرمایه­ی مشترک دولت و سرمایه­ی خصوصی داخلی و خارجی برپا شد که از دهقانان ساکن صدها چه در حاصلخیزترین نواحی کشور خلع مالکیت کرده و آنها را به عنوان کارگر روز مزد بکار گیرد. این شرکتها زمین­های دهقانان را به قیمتی که خود تعیین کرده بودند، می­خریدند و از این مبلغ دیون آنها به سازمان­های مختلف دولتی را کسر می­کردند. اما توفیقی در این زمینه نداشتند.

رشد و انفجار عواید نفت موجب اتفاقات و تصمیمات زیر شد:

  1. دولت به تعقیب استراتژی توسعه ی صنعت شهری» ترغیب شد.
  2. دولت از مازاد کشاورزی بی نیاز شد.
  3. اعتبارات و سرمایه­های دولتی و غیر دولتی به سوی کشت و صنعت­ها و شرکت­های زراعی سوق داده شد.
  4. تقاضا برای مواد غذایی و سایر محصولات کشاورزی افزایش یافت.

 

بنابراین ت کشاورزی رژیم ایران برخلاف آنچه شاه وانمود می­کرد شکست خورد. از طرف دیگر با توجه به عدم حمایت حکومت از کشاورزی و کشاورزان سنتی در روستاها و قحطی مالی و مزاحمت­های ژندارمری و سایر مأموران دولتی نرخ مهاجرت روستاییان به شهر افزایش یافت.

شرکت­های زراعی و کشت و صنعت­ها نیز نتوانستند به رشد کشاورزی ایران کمک کنند، زیرا با خلع مالکیت و راندن هزاران دهقان از روستاهای مختلف همراه بود و این نیروی مهاجر به نیروی کار این نظام­ها در آمدند و برای افرادی کار می­کردند که حتی زبان کارگران را نیز متوجه نمی­شدند. بنابراین عده ی زیادی از این خانوارها درآمد معاش عادی خود را نداشتند؛ که این امر موجب مهاجرت روستاییان به شهرها می­شد. عده­ی دیگری از کشاورزان که وضع مالی مناسبی نداشتند برای مخارج و هزینه های زراعت وام های با بهره می­گرفتند که در نتیجه ناتوانی در پرداخت اقساط با فروش زمین­های خود مجبور به مهاجرت می­شدند.

یکی دیگر از علل مهاجرت روستاییان بعد از اصلاحات ارضی، ماشینی شدن کشاورزی بود. این تحول منجر به بیکار شدن بخشی از نیروی کار روستایی شد. این عوامل دفع کننده در کنار عوامل جذب کننده در شهر موجب کاهش روزافزون شاغلان این بخش شد.

در سال ۱۳۳۶، سازمان برنامه به نهادی دائمی و گسترده بدل شد و مسئولیت تهیه و اجرای برنامه دوم (۱۳۶۱-۱۳۳۶) را برعهده گرفت. این برنامه نیز مانند برنامه اول بخشی نگر بود. در این برنامه به بخش کشاورزی، ارتباطات و مخابرات، صنایع و معادن خدمات اجتماعی و شهری و هم چنین ایجاد سد و گسترش راه­ها اهمیت داده شد (سازمان برنامه و بودجه، ۱۳۶۷: ب). در این برنامه که هزینه­های آن ۳ / ۵ برابر برنامه اول بود. توسعه­ی زیرینا در اولویت قرار داشت. کشاورزی در مقام بعدی و صنعت در آخرین جایگاه قرار داشت.

از جمله مشکلات این برنامه نیز فقدان برنامه جامع اقتصادی، کمبود آمار و اطلاعات، شیوع بیماری­ها و فقدان بهداشت، کمبود راه­های ارتباطی، تغییر مکرر درآمد نفت، تورم و فقدان نیروی متخصص عنوان شده است (دفتر برنامه­ریزی منطقه­ای، ۱۳۹۲).

صنایع خصوصی مدرن بیشتر در عرصه­های تجربه شده مانند نساجی، روغن نباتی، شیشه نجاری، کابینت سازی و نیز در پاره­ای زمینه­های جدید مانند تولید فرش و کفش ماشینی توسعه یافت. سرمایه گذاری دولتی در صنایع مدرن محدود بود و معمولاً صرف طرح­های احمقانه­ای مانند تأسیس کارخانه کود شیمیایی شیراز می­شد که تا مدت­ها به علت فقدان مشتری بسته بود. این قضیه که باعث و بانی آن دخالت شاه بود، موجب استعفای ابوالحسن ابتهاج رئیس وقت سازمان برنامه شد (کاتوزیان، همان: ۲۶۹).

در سال ۱۳۳۹ با تشکیل دفتر طرح های هادی و دفتر فنی در وزارت کشور، گام مهمی در ایجاد تمرکز در فعالیت­های طراحی و برنامه­ریزی شهری برداشته شد. این طرح ها بیشتر برای شهرهای مشخصی که از سوی مستشاران خارجی اولویت داشته و در مسیر جاده سنتو قرار گرفته بود، تهیه می­گردید. شهرهایی مانند سنندج، اصفهان، ارومیه و کرمان از این نوع شهرها هستند (حبیبی، ۱۳۷۵: ۱۸۱).


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها